در کدام رود انداخته اي
که تمام ماهي هاي جهان
گوشه گير شدند؟!
خدای من من تنهام ، دستم را بگیر که احساس می کنم هر چه بیشتر برای رهایی از مرداب سختی ها و دلتنگی های این دنیا دست و پا می زنم بیشتر در آن غرق می شوم و در آن فرو می روم یا پر پروازم ده یا...

در باغ دلم جوانه اي بايد و نيست
شوق غزل ترانه اي بايد و نيست
خواهم كه تو را ببينم اما چه كنم
ديدار تو را بهانه اي بايد و نيست
این جسـم من از خاک است
و بر خـاک شود روزے
این خط مـن از این دفتــر
پــاک شود روزے
آن کـس که مــرا خواهد
این خط مــرا خواند
شاید که کند یـــادم
و
غمنــاک شود روزے
اینا بازیه روزگارِ / نه دست توئه نه دستِ منه
اخه فقط تو نیستی توو دنیا /که کارت گیر روزگارِ
ولی حتی یه لحظه کم نیار / آخه هیچ کاری نشد نداره
اگه دنیا پشتِ هم برات ساز مخالف زد / غمت نباشه
اگه خسته شدی ُ حوصلت سر رفتُ / امیدت آخراشه
اگه حتّی حس میکنی تنهاترین آدم / رو این زمینی
ولی یادت نره یکی اون بالا / حواسش همیشه به بنده هاشه
اگه دنیا پشت هم برات ساز مخالف زد / غمت نباشه
اگه خسته شدی ُ حوصلت سر رفتُ امیدت آخراشه
اگه حتی حس میکنی تنهاترین ادم رو این زمینی
ولی یادت نره یکی اون بالا / حواسش همیشه به بنده هاشه
اگه مسیر زندگیت / راهی واسه ی رفتن نداشت
اگه هیچکی نموند ُ همه جازدن / اگه سایَتم تنهات گذاشت
میخوای تسلیم سرنوشتت بشی / حتّی حرفشم نزن
یکی همین نزدیکیاست / پیشِ توست پیش من
اونی که این مسیرُ پیش پات گذاشت / هواتو داره تا آخرش
خودشم همین نزدیکیاست / که دلگرمیم به بودنش
اگه دنیا پشتِ هم برات ساز مخالف زد / غمت نباشه
اگه خسته شدی ُ حوصلت سر رفتُ امیدت آخراشه
اگه حتی حس میکنی تنهاترین ادم / رو این زمینی
ولی یادت نره یکی اون بالا / حواسش همیشه به بنده هاشه
اگه یکی تو رو نمیخواد دلیل این نیست که تو خواستنی نیستی،بدون شك تو یكی از بهترین ها هستی !اما... توی یه مسیر اشتباهی خوردی به پست یه آدم اشتباهی آنان که بودنت را قدر نمی دانند رفتنت را “نامردی” میخوانند ! گاهي بايد نباشي...
تا بفهمي نبودنت واسه کي مهمه ..!اونوقته که ميفهمي بايد هميشه با کي باشيبه سلامتیه اون رفیقی که هزار تا خاطرخواه داره
اما ....
دلش گیره یه بی معرفته..........اگر دورم ز ديدارت دليل بي وفايي نيست/ وفا آن است كه پنهاني نامت زير لب دارم
بگذار نغمه سبز بهار را در گوشهایت زمزمه کرد.میدانم،میدانم که از پاییز بیزاری اما من پاییز نیستم که آرزوهایت را به تاراج برم.من حدیث روشن بهارم،با من از دردهایت سخن بگو،می خواهم تو را بفهمم.
می خواهم تو شوم تا دیگر فراموشم نکنی